قیام پانزده خرداد (1)
در تمام جنبشها و نهضتهای اسلامی و ملی صد ساله ی اخیر،روحانیت مبارز و متعهد نقش عمده ای ایفا کرده،در صف مقدم مبارزه قرار داشته است و هربار با پشتیبانی طبقات مختلف مردم،استبداد داخلی و استعمار خارجی را با شیوه ای خاص شکست داده است.از میان همه ی این نهضت ها،قیام پانزده خرداد دارای ویژگی خاص خود است؛چرا که امام خمینی(رحمت الله علیه)توانست با استفاده از تجارب همه نهضتها و با ترکیب سیاست و دیانت قیامی را آغاز کند که سرانجام آن نابودی رژیم 2500 ساله پادشاهی ایران شد.قیام پانزده خرداد،یک روزه آغاز نشد،بلکه رهبر قیام در دوران دیکتاتوری رضاشاه با نوشتن کتاب کشف الاسرار زمینه های فکری آن را آماده کرده،خواستار حکومت فقها گردید و مدتها منتظر فرصت مناسبی بود تا مبارزه ی خود را با نظام شاهنشاهی آغاز کند.مطرح شدن لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی سرآغاز و زمینه لازم برای این قیام شد. به همین دلیل،ما در این درس به حوادث و اتفاقاتی که زمینه ی اصلی خود قیام بودند،اشاره می کنیم و در درس دوم به اصل قیام می پردازیم.

انجمنهای ایالتی و ولایتی،نخستین گام

الف:سابق:

درمتمم قانون اساسی مشروطیت ودراصول 91 و 92،تشکیل انجمنهای ایالتی وولایتی با شرایط خاصی پیش بینی شده بود.آیین نامه ی اجرایی آن نیز در همان مجلس (شورای ملی اول) به تصویب رسید،اما به دلایلی هنوز اجرا نشده بود.بر اساس آیین نامه ی اجرایی مصوب مجلس در زمان مشروطیت،انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان باید دارای سه شرط زیر باشند:
1. باید متدین به دین حنیف اسلام باشند و فساد عقیده نداشته باشند.
2. هنگام سوگند باید به قرآن مجید سوگند یاد کنند.
3. طایفه زنان را انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند.(1)
در تاریخ شانزدهم مهر 1341 روزنامه ها اعلام کردند که لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی جدیدی در دولت (اسدالله علم) به تصویب رسیده است و متن آن را در همان روز منتشر کردند.در تصویب نامه ی جدید به منظور اسلام زدایی و دور کردن انجمنها از نفوذ و تسلط روحانیت و به بهانه ی دموکراسی و ترقی خواهی و در واقع خوش خدمتی و فشار دولت جدید دموکرات (کندی) در امریکا،شرایط متدین بودن به دین اسلام و سوگند به قرآن حذف شده،به زنان نیز اجازه ی انتخاب شدن و انتخاب کردن داده بودند.(2)

ب:علتهای مطرح شدن لایحه در این زمان:

آیت الله بروجردی یکی از مراجع بزرگ در این زمان بود.مرجعیت ایشان از جانب همه پذیرفته شده بود و در ایران و عراق دارای مقلدان فراوانی بود.هرچند این عالم ربانی بزرگ در امور سیاسی دخالت نمی کرد،ولی وجود ایشان باعث شده بود که رژیم شاه جرات تصویب قوانین و آیین نامه های ضد اسلامی را نداشته باشند.در گذشت ایشان در فروردین 1340 زمینه را برای انجام بعضی از کارهای خلاف شرع از سوی رژیم شاه فراهم کرد.(3)
دومین عاملی که باعث مطرح شدن لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی شد،درگذشت عالم بزرگوار آیت الله (سید ابوالقاسم کاشانی) بود.وی که در رأس جناح مذهبی در زمان نهضت ملی شدن نفت قرار داشت،پس از آن نیز تا زمان مرگش همواره با دولتهایی که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 روی کار آمدند،مخالفت کرد.مرگ این روحانی مبارز که سیاست را جدا از دیانت نمی دانست،زمینه ی دیگری برای مطرح شدن تصویب نامه بود.(4)
رژیم شاه قصد داشت پس از فوت (آیت الله بروجردی)،مرجعیت را به خارج از ایران یعنی به حوزه ی علمیه ی نجف منتقل کند،تا با استفاده از این مساله یا عدم تمرکز مرجعیت در حوزه ی علمیه قم،مقاصد شوم خود را دنبال کند و در این راستا،بی درنگ پس از فوت ایشان لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد.(5)
عامل دیگری که باعث شد لایحه در این زمان مطرح شود،فشار از خارج بود.امریکا که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 نفوذ زیادی در ایران پیدا کرده بود،با روی کار آمدن (کندی) از حزب دموکرات،قصد داشت که در کشورهای تحت نفوذ خود بویژه ایران،تحولاتی هرچند ظاهری به وجود آورد.در همین راستا،شاه انجمنهای ایالتی و ویالتی را به منظور دموکراتیک جلوه دادن حکومت و با حذف نشانه های اسلامی آن به تصویب رساند.(6)

ج:دلایل مخالفت از سوی امام خمینی (رحمت الله علیه)

حذف قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و تبویل سوگند (قرآن) به (کتاب آسمانی) از سوی رژیم شاه در لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی به منزله ی مخالفت صریح رژیم شاه با قرآن و اسلام و توهینی آشکار به روحانیت و مراجع تقلید که حافظ و مروج اسلام و قرآن هستند،بود.به همین دلیل امام خمینی (رحمت الله علیه) بی درنگ پس از انتشار خبر شروع به مخالفت کرده و خواهان لغو فوری آن شد.(7)با توجه به این که تغییر در قانون اساسی مشروطیت فقط به عهده ی مجلس موسسان گذاشته شده بود دولت حق تغییر و تفسیر اصول قانون اساسی را نداشت و از طرف دیگر امام (رحمت الله علیه) تعطیلی مجلس را از سوی دولت (علم) غیرقانونی دانسته و آن را تجاوز به اساس مشروطه می دانست و از این جهت نیز به دولت اعتراض داشت و خواهان لغو تصویب نامه هیات وزیران بود.(8)رژیم شاه قصد داشت با آزادی رای زنان به دستور امریکا از یکسو حکومت خود را دموکراتیک و مردمی جلوه دهد از سوی دیگر،با مخالفت روحانیت با آزادی رای زنان آنها را مخالف حقوق زنان معرفی کند،اما امام خمینی (رحمت الله علیه) رژیمهای دست نشانده و بویژه دودمان ننگین پهلوی را علت محروم بودن زنان ایران از ضروری ترین و ابتدایی ترین حقوق خود دانست.(9)

د:نخستین پیروزی قیام

پس از جلسه ی مشورتی که با حضور آیات عظام (رحمت الله علیه) امام خمینی (گلپایگانی) و (شریعتمداری(10)) در منزل (آیت الله حائری) برگزار شد،تلگرافهایی برای شاه و علم فرستاده،خواستار لغو تصویب نامه شدند.امام در تلگراف خود به (اسدالله علم) به تعطیلی غیرقانونی مجلس و سوء استفاده از تعطیلی طولانی آن و هشدار به دولت که تخلف و سرپیچی از احکام اسلام و قانون اساسی با واکنش مردم روبر خواهد شد،اشاره کردند و با تهدید خواستار لغو آن شدند.(11)پس از این که شاه و علم نتوانستند با تهدید و حیله مردم و علما را وادار به عقب نشینی کنند و بعد از این که فهمیدند قیام مردم روز به روز اوج می گیرد و مبارزه پیچیده تر می شود و امام (رحمت الله علیه) در راس آن قرار دارد،دست به عقب نشینی زدند و در تاریخ هفتم آذر 1341 و پس از 5/1 ماه (علم) لغو لایحه را به تصویب هیات دولت رسانده و از طریق تلگراف به اطلاع مراجع قم- به استثنای امام- رساند.(12)
امام خمینی (رحمت الله علیه) که با هشیاری خاص به توطئه رژیم پی برده بود،لغو تلگرافی تصویب نامه را کافی ندانسته و هرگونه اظهار نظر را موکول به اعلام لغو آن از رسانه های گروهی کرد.سرانجام،در دهم دی ماه 1341 روزنامه های عصر تهران با تیتر درست لغو و غیرقابل اجرا بودن آن از سوی دولت اعلام کردند.رهبر قیام به جای اعلام ختم مساله،در نشستی با علما و مراجع قم از آنها خواست که برای برکناری (علم) به خاطر اهانت به مقدسات اسلام،دست به اقدام بزنند.این پیشنهاد مورد موافقت قرار نگرفت و به همین جهت امام تنهایی مسوولیت ادامه ی مبارزه را به عهده گرفت و طی اعلامیه ی کوتاهی از مردم قدردانی و تشکر کرد،ولی از آنان خواست که با بیداری و هوشیاری مراقب اوضاع باشند.(13)

انقلاب سفید شاه و رفراندوم آن

الف:اصلاحات ارضی امینی:

در سال 1340 ه.ش که (کندی) از حزب دموکرات به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شده بود،قصد داشت در کشورهای دوست امریکا که در آنها دیکتاتوری حاکم بود،اصلاحاتی را انجام دهد و به همین منظور (علی امینی) سفیر سابق ایران در امریکا به دستور (کندی) به جای شریف امامی به نخست وزیری منسوب شد تا اصلاحات مورد نظر امریکا را انجام دهد.وی در بیستم دی ماه 1340 لایحه اصلاحات ارضی را که از زمان دولت اقبال مطرح شده بود،در زمان تعطیلی مجلس به تصویب هیات دولت رساند.پس از تصویب این طرح،مفسران غربی به تجلیل فراوان از ان یاد کردند و آن را اصلاحات انقلابی نامیدند.امینی که خود را خدمتگذار مردم و همگام با روحانیت نشان می داد،پس از یک سال و چند ماه از نخست وزیری استعفا داد و اصلاحات ارضی او که به دستور امریکا تصویب شده بود،اجرا نشد.(14)

ب:ارایه ی لوایح شش گانه یا انقلاب سفید شاه:

شاه که افزایش قدرت و نفوذ امینی و حمایت امریکا از او را به ضرر خود می دید،تصمیم گرفت خود نقش امینی را برای امریکا بازی کرده،اصلاحات مورد نظر امریکا را انجام دهد.به همین دلیل در فروردین 1341 طی مسافرتی با امریکا،نظر آنها را به سوی خود جلب کرد و اعلام نمود که آماده است اصلاحات مورد نظر امریکا را انجام دهد و طرح انقلاب سفید معروف در همین مسافرت ریخته شد.(15)سرانجام،شاه با اضافه کردن مواد دیگری به طرح اصلاحات ارضی امینی،چهره ی اصلاح طلبانه به خود گرفته و طرح به اصطلاح (انقلاب سفید) را که بعدها به (انقلاب شاه و ملت) مشهور شد در زوز نوزده دی ماه 1341 اعلام داشت.مفاد این طرح شامل الغای رژیم ارباب رعیتی،ملی کردن جنگلها،فروش سهام کارخانجات دولتی،سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها،اصلاح قانون انتخابات و ایجاد سپاه دانش بود.(16)

ج:موضع امام (رحمت الله علیه) در مقابل انقلاب سفید و رفراندم آن:

شاه اعلام کرده بود که اصول ششگانه ی انقلاب سفید خود را در تاریخ ششم بهمن همان سال به آرای عمومی (رفراندوم) می گذارد تا بطور مستقیم رای ملت ایران جهت اجرای آن مشخص گردد.علما و روحانیون جهت روشن شدن مساله انقلاب سفید،نماینده ای (17) نزد شاه فرستادند و مخالفت خود با لوایح ششگانه و رفراندم آن را به اطلاع شاه رساندند،اما شاه که بقای سلطنت را وابسته به اجرای آن می دانست،توجهی به مخالفت علما و روحانیون نکرد.(18)امام خمینی (رحمت الله علیه) پس از اعلام انقلاب سفید شاه،مخالفت شدید خود را با آن و هم چنین را رفراندم اعلام کرد.وی دلایل مخالفت خود را در پاسخ به استفتای جمعی از متدینین بدین شرح اعلام کرد: اولین این که در قوانین ایران رفراندم پیش بینی نشده است.دوم این که معلوم نیست چه مقامی صلاحیت انجام رفراندم را دارد.سوم این که رای دهندگان باید معلوماتشان به اندازه ای باشد که بفهمند به چه رای می دهند.چهارم این که باید رای دادن در محیط آزاد و بدون هیچ گونه فشار،زور،تهدید و تطمیع باشد.بدین ترتیب،اعلامیه ی ترحیم رفراندم امام (رحمت الله علیه) در تهران و شهرستانها پخش شد و امام از مردم خواست که در آن شرکت کنند.هم چنین اعلامیه ی مشترک تحریم از سوی آیت الله خوانساری و آیت الله بهبهانی در تهران منتشر شد و تظاهراتی نیز برپا گردید که منجر به درگیری با نیروهای دولتی شد.(19)
شاه که(اسدالله علم) را مامور نخست وزیری و اجرای انقلاب سفید کرده بود،دستور سرکوبی تظاهرات مردم تهران و دانشجویان را به وی داد.(علم) با ترتیب مصاحبه مطبوعاتی،مخالفت ها را کوچک جلوه داد،اعلام کرد که دولت قوای مخالف را به شدت سرکوب خواهد کرد.(20)شاه دو روز قبل از انجام رفراندم به قم مسافرت کرد که با تحریم استقبال از سوی امام با خیابانهای خالی روبرو شد که این امر باعث خشم بیشتر او از علما گشته و در سخنرانی خود در قم به آنها اهانت کرد و آنان را وابسته به بیگانگان بویژه جمال عبدالناصر دانست.(21)
سرانجام،در تاریخ ششم بهمن 1341 رفراندم انقلاب سفید شاه با تمام مخالفتها،تظاهرات و تحریمها با حضور نیروهای نظامی و انتظامی در خیابانها انجام شد.دولت بی درنگ پس از اتمام آن و با گستاخی تمام اعلام کرد که اصول پیشنهادی شش گانه شاه با 5600000 رای موافق به تصویب ملت رسید.یک روز پس از رفراندم که مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان بود،امام خمینی (رحمت الله علیه) پیشنهاد کرد که برنامه های اختصاصی ماه رمضان در این سال به نشانه ی اعتراض تعطیل شود.هرچند این اعتصاب پس از چند روز از سوی عناصر ناآگاه و خائن شکسته شد،اما تعطیلی چند روزه،اتحاد و پیوستگی روحانیت و مردم و قدرت رهبری و آسیب پذیری رژیم وابسته ی شاه را بروشنی آشکار کرد.(22)
شاه که با مخالفت شدید روحانیت در مقابله با انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه و تحریم رفراندم آن روبرو شده بود،نسبت به آنها کینه شدیدی در دل پیدا کرده بود به همین دلیل،منتظر فرصت بود تا این خشم خود را آشکار کرده و آنها را مجازات کند از این رو ضمن یک سخنرانی در پایگاه هوایی وحدتی دزفول،پرده از چهره ی فریبکارانه ی خود برداشت و بطور رسمی با روحانیت و بویژه رهبری آن اعلام جنگ کرد و آنها را به مرگ تهدید نمود.(23)به دنبال اعلام موضع سرکوبی شاه که در حقیقت پاسخ به تحریکات روحانیت در مقابل برنامه های اصلاحی و ضد دینی او بود،موجی از محدودیتهای غیر قانونی،شکنجه،زندان و تبعید در سراسر کشور علیه قشر روحانی بوجود آمد که این خود باعث اوج گیری مبارزات به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) شد.(24)

عزای عمومی نوروز 1342

قبل از فرارسیدن نوروز،امام امت (رحمت الله علیه) با فرستادن نامه ها و پیامهای خصوصی برای روحانیون مراکز استانها و شهرستانها،قصد خود را مبنی بر اعلام عزای عمومی نوروز بیان کرده،آنها را نسبت به خطرهای موجود از ناحیه ی رژیم آگاه ساخت.به همین علت نیز در آن سال عده ی زیادی از مردم سراسر ایران جهت تحویل سال نو و آگاه شدن از موضع روحانیت و بویژه امام (رحمت الله علیه) راهی قم شدند. همچنین شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) که مصادف با دوم فروردین همان سال بود،باعث تجمع بیشتر مردم در صحن مطهر حضرت معصومه (علیه السلام) شده بود و بطور کلی نوروز آن سال با توجه به مسایل مذکور با سالهای دیگر تفاوت داشت.(25)
امام خمینی(رحمت الله علیه)با استفاده از زمینه های قبلی که فراهم شده بود،اعلامیه ی انقلابی خود را مبنی بر اعلام عزای عمومی نوروز سال 42 منتشر کرد.امام(رحمت الله علیه)در این اعلامیه،مردم را نسبت به مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمانان هشدار داده و ضمن اخطار شدید به دولت خواستار برکناری آن شد.علمای تهران نیز به پیروی از امام-ره- عید را عزای عمومی اعلام کرده و از مردم خواستند که بر سر درهای خود سیاه برافرازند.(26)هنگام تحویل سال،انبوه جمعیت که در حرم حضرت معصومه (علیه السلام) و اطراف آن موج می زد،عده ای از طلبه های جوان دست به ابتکاری جدید زدند و هنگامی که چراغهای حرم در موقع تحویل سال خاموش شد هزاران اعلامیه و تراکت که در میان آنها اعلامیه امام(رحمت الله علیه)از همه مهمتر بود،پخش کردند.مردم با مطالعه ی آن اعلامیه ای از موضع روحانیت و بویژه امام آگاه شده و نسبت به خطرهایی که امام(رحمت الله علیه)از سوی امریکا و اسراییل برای مسلمانان گوشزد کرده بودند،هوشیار شدند و در تداوم قیام و مخالفت با رژیم شاه تحرک جدیدی پیدا کردند و قیام وارد مرحله ی جدیدی شد.(27)

فاجعه ی خونین فیضیه

دوم فروردین سال 1342 مصادف با 25 شوال،سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود و به همین مناسبت در مدرسه ی فیضیه مراسم سوگواری برپا شده بود.انبوه مردم قم و زایران حرم حضرت معصومه (علیه السلام) در آن شرکت کرده بودند و مأموران امنیتی و شاه دوستان نیز از قبل وارد قم شده و در اطراف و داخل جمعیت پراکنده بودند.ناگهان در وسط سخنرانی،صلواتهای نابجای شاه دوستان باعث قطع سخنرانی شده،درگیری آغاز شد و مأموران امنیتی که در خارج مدرسه بودند،وارد میدان نبرد شدند و با سلاح گرم و سرد به مردم و طلبه های بی دفاع حمله کردند و عده ی زیادی از آنها را کشته کتابها و وسایل شخصی آنها را به آتش کشیدند.این صحنه تا پاسی از شب ادامه داشت تا سرانجام،مأموران دولتی با خوشحالی از جنایتی که انجام داده بودند،آنجا را ترک کردند.(28)
فاجعه ی مدرسه فیضیه که با حضور انبوه مردم صورت گرفته بود،بی درنگ در سراسر ایران منتشر شد.امام خمینی – ره- پس از این مسأله با حرام کردن (تقیه) توطئه سکوت در مقابل اعمال رژیم شاه را از دست آنها گرفت و مبارزه را وارد مرحله ی جدیدی کرد و اظهار حقایق را هرچند با زندان و شهادت همراه باشد،واجب کرد.فتوای امام دستور جدیدی بود که مردم و بخصوص روحانیت را به جنبش بی سابقه ای وادار کرد که در درس بعد به آن اشاره خواهد شد.(29)

پی نوشت ها

1. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص357.
2. همان مدرک،ص375-376.
3. همان مدرک،ص362-363.
4. همان مدرک،ص364.
5. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،عباسعلی عمید زنجانی،ص441،نشر کتاب سیاسی.
6. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،عمید زنجانی،ص348-349.
7. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،سید حمید روحانی،ج1،ص148،انتشارات راه امام،چاپ یازدهم.
8. همان مدرک،ص149.
9. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،سید حمید روحانی،ج1،ص144.
10. شریعتمداری در شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) به ظاهر همراه و همگام امام بود،اما از همان موقع رابطه- ای با دربار شاه داشت.وی پس از انقلاب در مقابل امام(رحمت الله علیه) قرار گرفت و با حمایت و تشکیل گروههایی مانند(حزب خلق مسلمان) در آذربایجان،کم کم به صورت یکی از مخالفین انقلاب درآمد و سرانجام به کمک قطب زاده قصد کودتا علیه نظام ایران را داشت که توطئه آنها خنثی شده و به جرم خود اعتراف کرد و مورد رأفت و بخشش امام گرفت.
11. همان مدرک،ص149-154.
12. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،عمید زنجانی،ص443.
13. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،عمید زنجانی،ص444.
14. ریشه های انقلاب ایران،نیکی آر.کدی،ترجمه عبدالرحیم گواهی،ص238،انتشارات قلم.
15. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص353.
16. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،حمید روحانی،ج1،ص218.
17. شخص مذبور حاج آقا روح الله کمالوند یکی از علمای خرم آباد بود.
18. تاریخ سیاسی معاصر،مدنی،ج2،ص12.
19. تاریخ سیاسی معاصر،مدنی،ج2،ص13-14.
20. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،عمید زنجانی ص452.
21. تاریخ سیاسی ایران،مدنی،ج2،ص17.
22. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،حمید زنجانی،ص452-453.
23. انقلاب اسلامی و ریشه های آن،عمید زنجانی،ص452.
24. همان مدرک،ص453.
25. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،روحانی ج1،ص315.
26. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،روحانی ج1،ص329.
27. تاریخ سیاسی معاصر،مدنی،ج2،ص20-21.
28. همان مدرک،ص24.
29. همان مدک،ص26.

منبع:

کتاب،تاریخ سیاسی معاصر ایران،پژوهشکده تحقیقات اسلامی،صص129 تا 137